عالی ترین تلاش و مجاهدت آدمی کوشش در راه یافتن خداست... او را نه می توان در معابد و اصنام پرستش گاه های ساخته دست بشر یافت و نه می توان از رهگذر ریاضت و خویشتن داری به او رسید. خدا را تنها با توسل به عشق- نه عشق زمینی که عشق آسمانی- می توان یافت.
برای مشاهده رودروی روح فراگیر و جهان گستر حقیقت باید قادر باشیم به پست ترین موجودات خلقت درست به اندازه ی خود عشق بورزیم. آن کس که چنین سودای در سر می پروراند هرگز نمی تواند خود را از هیچ یک از حوزه های زندگی دور نگاه دارد هم از این روست که شیفتگی من به حقیقت مرا به وادی سیاست کشانده است. بدون کم ترین تردید و در عین حال نهایت خضوع میتوانم بگویم آنان که گمان نی کنند مذهب را با سیاست کاری نیست معنی مذهب را نمی شناسند.
یکی انگاشتن خویش با همه موجودات زنده بدون تزکیه و پالایش درون ناممکن است و بدون تزکیه پایبندی به قانون اهیمسا رویایی پوچ و دست نایافتنی خواهد بود. خدا هرگز بر آن کس که قلب خود را نپالوده است تجلی نمی کند. پالایش درون نیز به معنی پاک ساختن خویش در هر قدم از زندگی است. و از آنجا که تزکیه درون به شدت مسری است آن کس که قلب خود را پاکیزه می کند ناگزیر با محیط پیرامون خویش نیز چنین کرده است.
اما راه پالایش درون جاده ای بس سنگلاخ و پرشیب است. برای نائل آمدن به پاکی کامل باید پندار گفتار کردار خود را مطلقا از خشم و شهوت بپیراییم و بر موج های متضاد عشق و نفرت و میل و انزجار فراز آییم. من خود می دانم که به رغم تلاش های سخت و مداوم و بی وقفه هنوز به این پاکی سه گانه نائل نشده ام در چشم من به سلطه درآوردن شهوات پنهانی بس دشوار تر است از فتح جهان با توسل به نیروی سلاح... مادام که انسان با خواست و اراده اش دیگر مخلوقات را بر خود مقدم ندارد رستگاری و نجاتی برایش متصور نیست. اهیمسا اوج خضوع و نهایت خشوع است.