Hakikat Tecrübelerim

Mahatma Gandhi

Sayfa Sayısına Göre Hakikat Tecrübelerim Sözleri ve Alıntıları

Sayfa Sayısına Göre Hakikat Tecrübelerim sözleri ve alıntılarını, sayfa sayısına göre Hakikat Tecrübelerim kitap alıntılarını, etkileyici sözleri 1000Kitap'ta bulabilirsiniz.
وجود خدا را نه می توان به اثبات رساند و نه نیازی به انجام چنین کاری هست. خدا وجود دارد؛ اگر او را حس نمی کنیم بدا به حال ما. فقدان این احساس نوعی بیماری است که به هر حال باید روزی گریبان خود را از آن برهانیم.
آن‌کس که حس فروتنی و خضوعی بی‌حد و اندازه را در خود نپرورده است حقیقت را نخواهد یافت. اگر برانید که در پهنه اقیانوس بیکران حقیقت غوطه ور شوید باید خود را تا حد صفر فروکاهید. بیش از این، دیگر قادر به پیشروی در این جاده افسونگر و دلفریب نیستم.
Reklam
دانشمندان می گویند که اگر نبود نیرویی همدوس یا پیوند دهنده بین اتم هایی که عالم از آن تشکیل شده، کل جهان از هم فرو می پاشید و متلاشی می‌شد و ما نیز همه از میان می‌رفتیم. باید گفت همان‌گونه که در ماده کور و بی جان نیرویی پیوند دهنده وجود دارد در همه موجودات ذی روح و جاندار نیز چنین است؛ و نام آن نیروی پیونده دهندهکه در میان جانداران هست عشق است. این نیرو را بین پدر و فرزند، بین خواهر و برادر، و بین دو دوست می‌بینم و می‌شناسیم. اما باید بیاموزیم که آن را در میان همه ی موجودات زنده نیز به کار گیریم؛ و به کارگیری این نیروی منوط است به شناخت و آگاهی ما از وجود خدا. هرکجا عشق هست، زندگی هست نفرت را جز ویرانی حاصلی نیست.
من دیده ام که زندگی در میانه ویرانی دوام دارد، پس دانسته ام که قانونی فراتر از قانون ویرانی هم هست. تنها در لواب آن قانون است که جامعه ای منظم تصویر پذیر است و زندگی ارزش زیستن دارد. و اگر این قانون، قانون زندگی است باید آن را در زندگی روزمره خود نیز بگسترانیم و به کارش گیریم. هرگاه ناسازگاری و کشمکشی بروز می‌کند، هرگاه با حریفی روبرو می‌شوید، او را با سلاح عشق مغلوب خود سازید. من با همین شیوه‌ ساده، این قانون را در زندگی خود به اجرا در آورده ام. این بدان معنا نیست که همه دشواری های من از میان رفته‌اند. فقط این را دانسته ام که این قانون عشق چنان پاسخ می‌دهد که قانون ویرانی هرگز نتوانسته... هر چه بیشتر این قانون را به کار می بندم، شادمانی بیشتری در خود حس می‌کنم و شعفم در مواجهه با کل زندگی و عالم هستی فزونی می‌گیرد. چنان آرامشی بر وجودم مستولی می‌شود و معنای اسرار طبیعت چنان بر من هویدا می‌شود که با گفتنش را نمی‌توانم.
برخی کسان از سرخودبینی ناشی از قدرت استدلال می گویند که آن ها را با مذهب کاری نیست. این سخن بدان می ماند که کسی بگوید قادر به تنفس هست بدون این که بینی داشته باشد. آدمی-چه از رهگذر استدلال چه از طریق منطق و چه از روی خرافه - به وجود نوعی ارتباط با عالم قدس متعرف است. سرسخت ترین بی خدایان نیز ضرورت پایبندی به اصول اخلاق را می پذیرد و می دانند که نیکی شایسته به جای آوردن و پلیدی شایسته پرهیز است.
عالی ترین تلاش و مجاهدت آدمی کوشش در راه یافتن خداست... او را نه می توان در معابد و اصنام پرستش گاه های ساخته دست بشر یافت و نه می توان از رهگذر ریاضت و خویشتن داری به او رسید. خدا را تنها با توسل به عشق- نه عشق زمینی که عشق آسمانی- می توان یافت. برای مشاهده رودروی روح فراگیر و جهان گستر حقیقت باید قادر باشیم به پست ترین موجودات خلقت درست به
Reklam