آنکس که حس فروتنی و خضوعی بیحد و اندازه را در خود نپرورده است حقیقت را نخواهد یافت. اگر برانید که در پهنه اقیانوس بیکران حقیقت غوطه ور شوید باید خود را تا حد صفر فروکاهید. بیش از این، دیگر قادر به پیشروی در این جاده افسونگر و دلفریب نیستم.
زندگی توأم با خدمت باید فروتنانه باشد. آنکس که زندگی خود را وقف دیگران میکند سخت بتوان زمانی را نیز برای کسب منافع شخصی اختصاص دهد.
سستی و سکون را نباید_آن گونه که در هندوئیسم رخ داده است_با فروتنی اشتباه گرفت. فروتنی حقیقی به معنی تن دادن به تلاشی سخت و پیگیر است تمام و کمال در جهت خدمت به بشر صورت می پذیرد. خدا پیوسته و بی وقفه بدون لحظهای
عالی ترین تلاش و مجاهدت آدمی کوشش در راه یافتن خداست... او را نه می توان در معابد و اصنام پرستش گاه های ساخته دست بشر یافت و نه می توان از رهگذر ریاضت و خویشتن داری به او رسید. خدا را تنها با توسل به عشق- نه عشق زمینی که عشق آسمانی- می توان یافت.
برای مشاهده رودروی روح فراگیر و جهان گستر حقیقت باید قادر باشیم به پست ترین موجودات خلقت درست به
دانشمندان می گویند که اگر نبود نیرویی همدوس یا پیوند دهنده بین اتم هایی که عالم از آن تشکیل شده، کل جهان از هم فرو می پاشید و متلاشی میشد و ما نیز همه از میان میرفتیم. باید گفت همانگونه که در ماده کور و بی جان نیرویی پیوند دهنده وجود دارد در همه موجودات ذی روح و جاندار نیز چنین است؛ و نام آن نیروی پیونده دهندهکه در میان جانداران هست عشق است. این نیرو را بین پدر و فرزند، بین خواهر و برادر، و بین دو دوست میبینم و میشناسیم. اما باید بیاموزیم که آن را در میان همه ی موجودات زنده نیز به کار گیریم؛ و به کارگیری این نیروی منوط است به شناخت و آگاهی ما از وجود خدا. هرکجا عشق هست، زندگی هست نفرت را جز ویرانی حاصلی نیست.