آموزش ناکافی
این یک نقصی است که همه ممکن است به سهولت بر طرف گردد. تجربه ثابت کرده است که بهترین افراد آموزش دیده اغلب آنهایی هستند که خود ساخته و خودآموزش دیده هستنند.
مهم تر از مدرک دانشگاهی لازم است که فرد خودساخته شود. هر فردی که آموزش دیده است آموخته است که هر چیزی را که می خواهد بدون نقض حقوق دیگران در زندگی بدست می آورد. آموزش شامل میزان نسبی دانش بوده. اما دانشی که به صورت کارآمد و مستمر کاربردی باشد. افراد به طور محض نه به خاطر چیزی که می دانند بلکه بیشتر به خاطر انجام چیزی پاداش می گیرند.
ضعف اصلی تمام سیستم های آموزشی این است که آنها تصمیم گیری قاطعانه را نه آموزش داده و نه درمورد تشویق قرار می دهند. این عادت به تصمیم گیری در صورتی مفید واقع می شود که هیچ دانشگاه یا کالجی اجازه ی ثبت نام دانش آموزان را ندهد مگر این که آن دانش آموز هدف اصلی خود از تحصیل را اعلام نماید.
همچنین زمانی سودمند خواهد بود که هر دانش آموزی تمرین عادت به تصمیم گیری را به طور اجباری بیاموزد و مجبور شود آزمایش رضایتمندی از این موضوع را قبل از ورود به مقاطع بالاتر انجام دهد.
عادت به تردید به آن دلیل اکتساب می شود که نقص های سیستم مدارس ما انختاب شغل دالخواه دانش آموزان نیز وارد شده است.
در صورتی که آنها باید بتوانند شغل خود را خودشان انتخاب کنند. جوانانی که از تحصیل فارغ می شوند سراغ هر شغلی که بتوانند بیابند می روند. آنها اولین شغلی را که بیابند می پذیرند چرا که به تردید(تامل) عادت کرده اند. نود و هشت درصد مردمی که برای دستمزد کار می کنند در همان موقعیت باقی می مانند چرا که از قاطعیت تصمیمات برای طرح ریزی موقعیتی مشخص و اطلاعات مربوط به چگونگی انتخاب کارمند برخوردار نیستند.